بررسی علت تغییرات سود عملیاتی "رافزا"
به گزارش کدال نگر بورس 24، شرکت رایان هم افزا در خصوص تغییرات بیش از 30 درصدی سود عملیاتی دوره 6 ماهه منتهی به 31 شهریور 1403 نسبت به دوره مشابه سال قبل توضیحاتی ارائه نمود.
ترامپ هنر فروختن را خوب می داند و برای «هیچ را گران فروختن» مهارت بیشتری دارد . آیا رشوه به ترامپ به بقای سیاسی می انجامد؟ اگر محمدرضا پهلوی زنده بود احتمالاً جواب این سؤال را به خوبی می توانست بدهد.
به گزارش مشرق ، محمدجواد اخوان طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: یک دهه پایانی عمر رژیم پهلوی، زمانی درآمد نفتی به یک باره سر به فلک گذاشت، محمدرضا شاه سرمست از دلارهایی که نمی دانست چگونه خرج شان کند، به ولخرجی های عجیبی روی آورد. از جمله هزینه کردهای شگفت آور پهلوی دوم، رشوه انتخاباتی به سود نامزدهای ریاست جمهوری امریکا بود. محمدرضاشاه که سلطنت خود را مدیون امریکایی ها می دید، بقای کار خود در تهران را منوط به کسب رضایت واشینگتن می دانست و تصور می کرد با حمایت از برخی نامزدهای انتخاباتی می تواند تداوم پادشاهی خود و فرزندش را تضمین کند.
پس از آنکه کمک قابل توجه شاه به کمپین انتخاباتی نیکسون، به تحکیم روابط شخصی او با رئیس جمهور وقت امریکا انجامید، پهلوی دوم در انتخابات 1976 نیز بار دیگر خواست شانس خود را امتحان کند. اما این بار روی اسب بازنده شرط بسته بود و به جای جرالد فورد، جیمی کارتر به کاخ سفید راه یافت. آن روزها در مطبوعات امریکا از رقم 120 میلیون دلاری کمک شاه از دلارهای نفتی ملت به کارزار انتخاباتی فورد خبر می دادند. دو سال بعد البته معلوم شد این قمار برای شاه بازی دوسرباخت بوده است، چراکه کارتر هم به ضرب و زور برژینسکی نتوانست مانع از سقوط محمدرضا پهلوی شود.
سنت تاریخ همیشه بر همین منوال بوده است. حکامی که از پایه های حکومت خود اطمینانی ندارند، تلاش می کنند، در بیرون از مرزها، تکیه گاه هایی بیابند و طبیعتاً برای کشورهای نفتی این به ظاهر تکیه گاه ها معمولاً فاکتورهای گران تری صادر می کنند! سرنوشت نفت در رژیم های سلطنتی همین بوده است؛ تضمینی برای بقای خاندان حاکم. سلاطین برای صادرات نفت خام رقابتی افسارگسیخته دارند تا در دوره صدارت خودشان حداکثر بهره را ببرند. هیچ تضمینی وجود ندارد که چند صباح دیگر سلطنت در این خاندان یا فرزندان حاکم فعلی بماند. مصداق بارز «در لحظه زندگی کردن و از آن لذت بردن» را در حکومت های پادشاهی می توان دید. شاه نیز در سال های پایانی تا توانست نفت فروخت و بخش زیادی از آن را با واردات اسلحه امریکایی، مصروف آبادکردن صنایع امریکا کرد به این خیال که دو صباح بیشتر حکم براند.
ترامپ به عنوان یک تاجر روانشناسی سلاطین را خوب می داند، مسئله اول و آخر آنها بقای سلطنت است و بس و هیچ آرمانی به جز این برای شان متصور نیست. همین نکته ظاهراً ساده، اما مهم، ترامپ را به این نتیجه رسانده که باید چیزهایی را به جنوب خلیج فارس بفروشد و برای آن بهای گزافی هم بستاند. کالایی که فروخته می شود چیست؟ تضمین بقا! چگونه باید قیمت این کالای فرضی را بالا برد؟ با هیولاساختن از دشمن فرضی. اینجاست که «ایران هراسی» به ابزار معرکه گیری ترامپ تبدیل می شود. او به عادی سازی روابط با بزرگ ترین دشمن کشورهای اسلامی که اسرائیل است دعوت می کند و آنها را از هیولایی فرضی به نام ایرانی که می خواهد شبه جزیره را تصاحب کند (!) می ترساند. ترامپ حتی بقای قطر، عربستان و امارات را به امریکایی ها منتسب می کند تا قیمت معامله تا حداکثر ممکن بالا برود و البته می دانیم که منظور او بقای سه خاندان حاکم بر سلطنت بوده است.
ترامپ هنر فروختن را ظاهراً خوب می داند و البته برای «هیچ را گران فروختن» مهارت بیشتری دارد. البته سلاطینی هم که معمولاً از پسرعموهای خونی خود واهمه دارند، خریداران خوبی برای این «خالی فروشی های گزاف» هستند. حتی تازه به دوران رسیده های دمشق هم امیدوارند به بهای بذل و بخشش اراضی و قدرت دفاعی مردم سوریه به اسرائیل، دل ترامپ را به دست آورند.
برای ترامپ چیزهای مهم تری هم هست. او برای بازنماندن از مسابقه بزرگ تجاری در دنیا، به سرمایه های هنگفتی نیاز دارد که آن را در غرب آسیا یافته است. می داند که صاحبان این سرمایه، حاضرند برای بقای شان مبلغ خوبی بپردازند و این فرصتی است که ترامپ آن را ربوده است. سؤالی که تحلیلگران امریکایی احتمالاً در ذهن دارند این است که آیا این رشوه های شخصی به ترامپ یا وعده انتقال سرمایه های عربی به امریکا، می تواند به وعده ترامپ برای «اول ماندن امریکا» کمک کند؟ پاسخ پیچیدگی دارد و نمی توان به راحتی به آن جواب داد. اما سؤالی که ساکنان غرب آسیا دارند، چیز دیگری است. آیا رشوه به ترامپ به بقای سیاسی می انجامد؟ اگر محمدرضا پهلوی زنده بود احتمالاً جواب این سؤال را به خوبی می توانست بدهد.
{{name}}
{{content}}